دومین هدف قیام حسینی، آزادی انسان بود. لازم به تذکر است که انسان، دو نوع اسارت دارد: اسارت درون و اسارت بیرون. اسارت درونی انسان، در واقع، حالت سرسپردگی وی در مقابل تمایلات سیری ناپذیر نفس است. این اسارت، دو نوع ظهور خواهد داشت؛ گاه، به صورت استکبار و گاه، به صورت عصیان و گناه. انسانی که اسیر نفس است، انسانی عصیانگر خواهد بود و این عصیان و طغیان، وی را در اجتماع، به انسانی فاسد تبدیل خواهد کرد که اگر به قدرتی دست یابد، همة جامعه را به اسارت خواهد کشاند و آزادی مردمان را سلب خواهد کرد. از این رو می توان گفت که در حقیقت، اسارت باطنی، منشأ و مسبب اسارت ظاهری است و برای رهایی از اسارت ظاهری، می بایست ابتدا زمینه های اسارت باطنی را از میان برداشت. قیام امام حسین علیه السلام نیز در روز عاشورا، از یک سو به جهت زدودن رذائل اخلاقی و نفسانی از متن جامعه و از سوی دیگر، برای آزادی امت از اسارت حکومت یزید بود.
در دوران مهدی عجل الله تعالی فرجه عصر رنج هاى بیهوده و بیگارى ها و بردگى ها هم به پایان خواهد رسید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: به دست مهدی علیه السلام بندهای بردگی از گردن شما همه گشوده می گردد (بحار الانوار ج ۵۱ ص۵۷) انسانهای قرن ما، بردگانی به ظاهر آزادند. ذوق ، هنر ، اندیشه و ابتکارشان همه کانالیزه شده و هدایت شده است . مجموعه این بندها و شبکه های پیچیده بر سر راه انسان او را از گوهر اصلی و ماهیت انسانی خویش تهی ساخته است، آزاد شدن از این نوع بردگی ، به معنای آزادی همه استعدادها و خلاقیت ها و نیروهای نهفته انسانی است. و این آزادی است که در پرتو عدالت واقعی مهدوی علیه السلام تحقق می پذیرد، و ذلت و اسارت کلی انسان که در سایه نظام های ستم بنیاد بر بشریت تحمل شده بود ، ره نیستی در پیش می گیرد. (عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام ص۵۵)
عدالت
سومین هدف قیام امام حسین علیه السلام که آرمان تمامی پیامبران و امامان نیز محسوب می شود، برقراری عدالت بوده است. تمامی انبیاء و اوصیای ایشان، مظهر والای عدالت بودند و در صورت دست یابی به قدرت، حکومت آنان نیز تجلی و مظهر عدالت خداوند بود. بر همین اساس، امام حسین علیه السلام نیز در پی ایجاد حکومتی عدالت محور، قیام کرد.
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه هر نوع طبقه سازی و پدید آمدن برتری های طبقاتی را محو می کنند و عواملی که جامعه ها را به طبقات گوناگون اقتصادی (اشراف سرمایه داران و بینوایان) و سیاسی (طبقه حاکم و فرمانفرما و طبقه محکوم و فرمانبر) و نظامی (طبقه قدرتمند و مسلح به ابزار و طبقه فاقد ابزار نظامی) و فرهنگی (طبقه دانشمند و متفکر و شاعر و هنرمند و … و طبقه بیسواد و ناآگاه و … ) ، تقسیم می کند را از میان برمی دارند تا همه مردم بر اصل عدل و معیار و میزان عدالت در کنار هم و با حقوقی مساوی زندگی کنند. انسانها به شخصیت و ارزش واقعی خویش می رسند، و بند ذلت و بردگی از همه برداشته می شود.
آنچه از روایات بر می آید، این است که عدالت آن حضرت عمومی و شامل همه مردم است. امام علی علیه السلام می فرمایند: در توصیف عدالت فراگیر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه برده ای نمی ماند مگر اینکه [امام] او را می خرد و آزاد می کند و بدهکاری نمی ماند جز اینکه بدهی او پرداخت می شود . مظلمه و حقی بر گردن کسی نمی ماند، جز اینکه به صاحب حق باز گردانده می شود. کسی کشته نمی شود مگر اینکه دیه آن را می پردازد . و تنی به قتل نمی رسد مگر اینکه بدهی های او را می پردازد و خانواده اش را چون دیگر افراد جامعه اداره می کند. (با این روشها) زمین را از داد آکنده گرداند، پس از آنکه از بیداد و ستم آکنده باشد. (بحارالانوار ج ۵۲ ص ۲۲۴و ۲۲۵)
این سه هدف، در قیام مهدوی نیز دخیل خواهند بود. یعنی در وهله نخست بکوشند تا آگاهی را بر پایه معرفت دینی به درستی، تفسیر و تعبیر کنند. چرا که معرفت و آگاهی واقعی، همان «معرفت الله» است که ریشه در فطرت الهی دارد. در قدم دوم نیز می بایست از بندهای اسارت درونی و حاکمیت طاغوت، رهایی یافت؛ زیرا حاکمیت طاغوت، ضدّ حاکمیت حق است. هنگامی که انسان، رنگ خدایی گرفت و از هرگونه شرک، خالص شد، لاجرم، عدالت محور و عدالتخواه می شود. از این رو، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز به دنبال تحقق عدالت است. عصر ظهور، عصر تجلی جمال حقیقت هستی در آینه عالم امکان و نورافکنیِ ولی الله اعظم بر تمامی جهانیان است.