مهدویت

تجلی عدالت مهدوی در کارگزاران امام زمان (عج)

425((عدالت)) همواره به عنوان یک اصل قطعی و لازم، در سیره معصومان علیهم السلام مطرح بوده است. پیامبر اکرم (ص) از رفتار ناعادلانه برخی ازکارگزارانش همچون خالد بن ولید و ولید بن عقبه، اظهار بیزاری کرده و اقدام به جبران عملکردشان و نیز عزل آنها میکند. امیرالمومنین علیه السلام در کلمات و نامه های بسیاری، کارگزاران خود را به رفتار عادلانه فرا میخواند.

 امامان معصوم علیهم السلام نیز نمایندگان خود را پس از احراز وصف عدالت، برگزیده، و کسانی که رفتار ناعادلانه داشتند را عزل و توبیخ و طرد، و در صورت اصرار بر انحراف، لعن، و حتی مورد برخوردهای خشن قرار میدادند. نمونههای بسیاری درباره اهتمام معصومان علیهم السلام به اصل عدالت در کارگزار وجود دارد.

کارگزاران حضرت مهدی (عج) نیز از این قاعده مستثنا نبوده، نیستند و نخواهند بود. در عصر غیبت صغرا، نواب چهارگانه آن حضرت، از میان کسانی برگزیده شدند که مراتبی فوق عدالت را دارا بودند. نیز، برخوردهای آن حضرت با برخی از کارگزاران به انحراف گراییده، همچون ((شلمغانی)) از دیگر مویدات این معنا است. در عصر غیبت کبرا نیز، ارجاع مردم به نزد فقیهان با شرط عدالت، حکایت از اجتناب ناپذیر بودن این وصف در کارگزار معصوم دارد. چنان که پس از ظهور نیز، یاران و کارگزاران حضرت مهدی (عج) به اوصافی معرفی شدهاند که از دارا بودن مرتبه عدالت و گاه فوق آن حکایت دارد.

مقدمه:

واژه عدالت را هاله‌ای از تقدس و نورانیت احاطه کرده است؛ چنان‌که نام مهدی(ع) نیز در هاله‌ای از زیبایی، نور و قدسیت قرار گرفته است. آن گاه که ارتباط نام مهدی(ع) با واژه عدالت لحاظ می‌شود، قدسیت آن‌ها دو چندان می‌نماید. مهم‌ترین ثمره و ویژگی حکومت مهدوی عدالت است؛ یعنی همان آروزی بشر که دست نایافتنی می نمود.

عدالت مهدوی جلوه‌های گوناگونی دارد و از این میان، عدالت در عرصه حکومت به وسیله نصب کارگزاران صالح، عادل و شایسته از مهم ترین نمودهای آن عدالت موعود است. این واژه در لغت به معنای مساوات و در اصطلاح فقها به دوری از گناه و حرام و انجام واجبات و وظایف تعریف شده است. در روایات نیز آن را وسیله نهادن هرچیز در جای خود معرفی کرده‌اند.

یکی از مباحث قابل طرح به عنوان مقدمه برای تبیین چگونگی عدالت مهدوی در بعد حکومت و ارکان آن، نگاه به سیره آن حضرت در نصب کارگزاران یا نواب و وکلای عادل در عصر غیبت صغرا و نیز برخورد با کارگزارانی است که به انحراف گراییده‌اند.

این دو مسئله، همان‌گونه که در عصر غیبت صغرا دارای نمود و نمونه است، در ادوار پیش از آن نیز توسط امامان شیعه مورد عمل بوده است. گرچه از سال ۴۱ هجری و پس از آن تحقق صلح تحمیلی بر امام حسن(ع)، حکومت از دست امامان شیعه خارج شد، از امام صادق(ع) به بعد، کارگزارانی که در واقع همان وکلا و نمایندگان امامان بودند، به مناطق شیعه‌نشین فرستاده می‌شدند تا خلأ ارتباطی شیعیان و ائمه‌(ع) را برطرف و نقش ارشادی ائمه و سیاسی خویش را نیز ایفا کنند. تأکید این امامان بر عدالت کارگزارانشان در تبیین سیره حکومتی معصومان(ع) در زمینه عدالت کارگشاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.