?ما مبارزه را انتخاب می کنیم؛ و این «ما» یعنی هر انسان مؤمن معتقد، و «مبارزه» یعنی مصاف در میدان تهاجم های آشکار و پنهان، ایستادگی در برابر حمله های ناجوانمردانه و مقاومت در برابر ضربه های دشمن. اگر روزگاری، دشمنِ قسم خورده بخواهد از راه تصرف زمین و بمباران سرزمین، اقلیم مؤمنان را تصاحب کند، مؤمن باورمند به وعده های خدا، خانه و خانواده را رها کرده و پیکر خود را آماج تیرهای دشمن می سازد؛ و اما سرانجامِ این مبارزه یا پیروزی است یا شهادت!
?اما دشمن، بیشتر از آنکه به دنبال تصاحب سرزمین ها و جابجا کردن مرزهای زمینی باشد، به دنبال دگرگونی فکرها و کم رنگ کردن ارزش های آسمانی است. او می خواهد ذهن ها را از آن خود کند تا هر کسی، به همان چیزی بیندیشد که او می خواهد و هرآنچه را بپسندد که او می سازد.
?اینجاست که راهی جز مبارزه باقی نیست. ما مبارزه فکری را انتخاب می کنیم. چون دشمن برای فکرها برنامه ریخته است. پس همانند یک مبارز اصیل و چریک چابک، پای در میدان می گذاریم، لباس رزم به تن می کنیم و اسلحه به دوش می کشیم. سلاح دشمن را می شناسیم و در برابر او رشادت می کنیم. خود را فدایی می کنیم تا دیگران فدا نشوند. از آسایش و دنیای خود می گذریم تا باورهای دیگران ویران نشود. ما مرزبانی می کنیم و از مرزهای عقیده پاسبانی و حراست می کنیم. به دشمن حمله می کنیم و هرگز در خواب نمی مانیم. همواره بر ارتفاع سنگرهای کمین، چشمان خود را بیدار نگه می داریم و کوچک ترین تحرکات خصم را رصد می کنیم. ما تا آخرین لحظه، در میدان می مانیم و نمی گذاریم دین و فرهنگ و اعتبارمان به سیطره دشمن در آید.
?ما برای ایستادگی مان، به قدر کافی، نوید و بشارت داریم. الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه ما جهاد می کنند، ما راه های هدایت را به آن ها نشان می دهیم. این «ما» یعنی خدا و نیروهای خدا. هدایت کردن خدا هم مثل هدایت های زمینی نیست که راه را نشان بدهد و گوشه ای بایستد و تشویق کند. او، ما را به راه می کشاند و در راه، جلو می برد و عاقبت به هدف می رساند.
?ما مبارزه فکری را انتخاب می کنیم. و این «ما» یعنی «شما»، یعنی هرکسی که این سطرها را مؤمنانه می خواند.
سید مهدی سیدی